لامصب

دخترکوچولو

من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم

لامصب

 

 

یه چیزی هست به اسم آغوش

 

لامصب دوای هر دردیه

 

 

 

پ.ن:که ما از این دوای درداااااااااااااااا نداریم

 

اوووووووووف اصن به ما نمیاد

 

همه دارنا ما اضافه بودیم گفتن تموم شد هیچی دیگه الان اینجاییم در خدمت شوما!



[ پنج شنبه 4 مهر 1392برچسب:لامصب, ] [ 6:57 بعد از ظهر ] [ الیک ] [ ]