بــــــــــــــــــــارانـــــــــــــــ
از پنجره شستند چرا ؟ باران را
از یاد ببردند چرا؟ یاران را
آنها به گمان خویش روشنفکرند
باور نکنید این دغل کاران را
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
از پنجره شستند چرا ؟ باران را
از یاد ببردند چرا؟ یاران را
آنها به گمان خویش روشنفکرند
باور نکنید این دغل کاران را
برای کسی مردم که برایم نه تب کرد ! نه سرفه و نه حتی عطسه !
نــَـمـَــکــ بَـــر زَخمــَم نَپـــــــاش
یادَت باشَـــــــــــــــــــــــد
این نَـــمَـــــکـــ هـــارا از سـَـــرِ سُـــفره ی دِلِ مَـــــن بَــــرداشتی
زندگی به من آموخت که همیشه آماده دفاع از حمله احتمالیِ کسی باشم که به او محبت فراوان کردم !
مانند شیشه
شکستنـــــم آسان بـــود . . .
ولی
دیگـــر به مــن دست نزن
این بار زخمی ات خواهم کرد
اجازه خدا؟ میشه ورقمو بدم؟
میدونم وقت امتحان تموم نشده! ولی خسته شدم
هنوز آنقدر ضعیف نشده ام
که خطرِ ریزشِ این کـوه را جار بزنم
اما تــــو
حوالیِ من که می رسی احتیاط کن
ای دل بی ارزش !
لامـــصب… یاد بگیر !
اگه کسی بهت گفت دوسِتـــــــ دارم
لزوما به این معنی نیست که کَسِ دیگه ای رو دوست نداره
عکــــس تو را
به سقف آسمان سنجاق میکنم
حال که این روزها
از فرط دلتنگی
چشمانم مدام رو به آسمان است
بگذار تو در قاب چشمانم باشی
اینجا همه خوبند خیالت راحت!
من مانده ام و چهار تا هم صحبت!
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ تو ایم…
من، عشق، خدا، عقربه های ساعت!
لعنــــــــــت به همه ضرب المثل های جهان
که هروقت لازمشان داری
برعکس از آب درمی آینـــــــــد
مثلا همین حـــــــــــــــالا
که من تو را میخواهم
و طبق معمول
خواستن نتوانستن است
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد…!
گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد…!
نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ…!
ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش… فردا روز دیگر ے ست
به رفتن تو سفر نه ، فرار می گویند
به این طریقه ی بازی قمار می گویند
.
به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد
هنوز مثل گذشته «نگار» می گویند
.
اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر
به من اهالی جنگل شکار می گویند
.
مرا مقایسه با تو بگو کسی نکند
کنار گل مگر از حسن ِ خار می گویند؟
.
تو رفته ای و نشستم کنار این همدم
به این رفیق قدیمی سه تار می گویند
دیوار خموش خانه هامان سنگی است
لبخند ته آینه هــــــامان رنگـــی است
کو آنکه رســــــد به دادمان گه گاهی
بن بست نگاهمان پر از دلتنگی است
این روزها
“بغض” دارم
” گریه” دارم
تا دلت بخواهد
” آه” دارم . . .
ولی بازیگر خوبی شده ام
” می خندم !