به همین سادگی
افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند!
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر میکند
به همین ســــــــــــادگی…
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند!
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر میکند
به همین ســــــــــــادگی…
حالم خوب نیست ! گونه هایم میسوزد ..
برای گریه کردن راهی تازه یافته ام
اشکهایم را این بار روی دلم میریزم
بایک تیر دونشان میزنم !
هم کسی گریه ام را نمیبیند ،هم دلم خنک میشود.
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﮐﻮﭼﮏ!
حالت تهوع دارم !!!
این حالت تهوع لعنتی با هوای آزاد و قرص درست نمیشود
علاجش ….
فقط بالا آوردن فحش هایی است که به دیگران بدهکارم . . .
لاشه ی عاشقی ام
سگ خورِ نامردیِ تو
این قدر خون به دلم هــــست
که هارت کند . . .
رفــتــﮧ ای ؟
بـــﮧ درک !
هنــوز هم بهـــتریــن هـا وجـــود دارنـــد
دنــبال ڪسی خواهــــم رفــت ڪــــﮧ مــرا
بـــﮧ خاطـــر خــودم بــخواهـد
نـه زاپــاسی برای بازیـچـه بودن !
هـــوا سرده!
ولی...
خوش بحــال اونایی که این روزا غرق در گرم ترین آغوش هایند...!
عزیزم من خیلی وقته کارت قرمزمو گرفتم …
فقط دارم آروم آروم زمینو ترک میکنم واسه وقت کشی !
بعد از رفتنت جای خالی ات مثل کفــش های سیندرلا اندازه ی هیچ یک از مردم شهر نشد...
حتــــــــــــــی به زور
زن که باشی،عاشق شوی چشم سفید خطابت میکنند؛
راست میگویند چشمانم سفید شد به جاده هایی که
تو مسافر هیچکدام نبودی!
تنهایی و دل تنگی هایتان را پیشفروش نکنید
فصلاش که برسد به قیمت میخرند !
دلتنگی
من بودم
تو
و یک عالمه حرف...
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!
کاش بودی و
می فهمیدی
وقت دلتنگی
یک آه
چقدر وزن دارد...