ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
تقصیر از ما نیست
بعضیا خودشون دلشون میخواد “ یادگاری ” باشن پشت در مستراح عمومی !
بعضیا هم مثه این دیوارای تازه رنگ شده میمونن
فقط هستن ولی نمیشه بهشون تکیه کرد
اگرم تکیه کنی سر تا پای خودتو کثیف کردی
دلم را هنگامی غم می گیرد که نگاهم به دستان گره خورده ی دو آدم خیره می ماند !
این روزها شبیه جودی ابوت شده ام !
برای بابا لنگ درازی می نویسم که این روزها دیگر خودم هم نمیشناسمش . . . !
خدایــــــــــــــــــا
به حد کافی خیال بافتم
و تنم کردم
یه کم واقعیت شیرین
لطفا
من
از این منـی
که هر لحظه دلتنگِ توست
مُتنفـــــــــرم !
نــَـمـَــکــ بَـــر زَخمــَم نَپـــــــاش
یادَت باشَــــــــــــــــــــد
این نَـــمَـــــکـــ هـــارا از سـَـــرِ سُـــفره ی دِلِ مَـــــن بَــــرداشتی…
دوستت دارم هایت را باور می کنم
درست مثل امضای آخر نامه هایت که می گویی خون است…
اما طعم آب انار می دهد
ببین . . .!
سراغ مرا هیچكس نمی گیرد . . .
مگر كه نیمه شبی . . .
غصه ای . . .
غمی . . .
چیزی . . .